ܓܨخطــ خطــ یهایی از سر دلتنگی ܓܨ

ــــــــ شـایــد مرهمــی باشــد برای دردهـــا...دردهـــایـــی کــه نمیـشـود به زبــــان آورد ــــــــ

 

کاش می شد تو جنگلا،یه کلبه داشتیم من و تو

زمین و شخم می زدیم ،دونه می کاشتیم من تو

خودمون خونه می ساختیم ،دستامون گلی می شد

آهن و بتن نبود،دیوارا،کاگلی میشد

وقتی هیزم می آوردم تو میشستی رو به روم

می چکید نم نم بارون رو درختا روی بوم

آتیش کلبه به را بود ،دیگه سردت نمی شد

 


ادامه مطلب
نوشته شده در یک شنبه 28 اسفند 1390برچسب: رفتن , دلتنگي , عشق , شعر , عاشقانه ,غم نامه ,,ساعت 19:50 توسط MOSTAFA & MOJTABA| |


قالب رايگان وبلاگ پيجك دات نت